سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و سی و هفتم
زمان ارسال : ۴۱۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
از حرفش ناخودآگاه گر گرفتم و ضربان قلبم بالا رفت.
منظورش چی بود؟ من شیرین بودم؟ یا...
فورا ازش فاصله گرفتم و حرصی گفتم: من شیرین میزنم؟ فکر میکنی عقلم کمه؟
متعجب از حرفم مات و مبهوت فقط نگاهم کرد که اخم ریزی رو پیشونیام نشوندم و دست به کمر، طلبکار بهش زل زدم.
یکم طول کشید تا بفهمه چی به چی شده اما بالاخره خنده ی ناباوری کرد و گفت: خیلی نه، فقط یه کوچولو. فکر کنم به خ
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
اسما
00بابا دیه قبول کنید این دوتا تا***به هم دیگه میان اصن ترکیب اینا عالیههه خیلی خوبنننننن
۱ سال پیشتارا
30آخرش آیلی با گوریله صدرصد
۱ سال پیش.
00دیشب وی ای پی رو خریدم و تا همین الان منتظرم کدش بیاد و دارم میمیرم از کنجکاوی پارت های بعدی. خانوم نویسنده من طاقتم تاببب اومدههه😭😂
۱ سال پیش...
50ایازوایدین یه نفرن
۱ سال پیشFatiii...
10واییییییییی خیلی خوبن این دوتااااااااااا
۱ سال پیشکژال
43خدایا آیاز خیلی خوبه🥺😍😍جان من نسترن جون بزار باایاز باشه جان من
۱ سال پیشسارا
۲۵ ساله 10حالا نویسنده عزیز باما به از آن باش میشه یکمم رمان خوب پیش بره به اندازه کافی دنیا ناسازگاره 😂شما لطف کن دلخوشی بده مثل دنیا نباش .... درضمن این رمانم مثل رمان مدیر و معاون عالیه ، خداقوت
۱ سال پیشنورا
00بیصبرانه منتظر ادامشمممم🥺🥲
۱ سال پیشماکسیموس
40خب نویسنده باید احتمال بده وقتی سه مرد جذاب رو وارد مثلث عشقی می کنه ممکنه یه نفر از شخصیت اصلی خوشش نیاد.اینجوری رمان برای اون دسته تلخ میشه.خیلی وقته میخوام بپرسم اون موضوع قرص خوردن آیدین چی شد؟
۱ سال پیشنسترن قره داغی | نویسنده رمان
اتفاقا قصد منم همینه همیشه داستان ها مثل زندگی واقعی طبق انتظار همه پیش نمیره و احتمال داره کسی آخرش رو دوست نداشته باشه
۱ سال پیشtarane
۲۱ ساله 00اقاا با اینک میدونم ایاز کپه ایدینه ولی عکس اونم بزاررر
۱ سال پیش
ساتیا
00عهم عهم میخوام نقد خودمو بگم من اپل فک کردم ایز و ایدین یکین ولی اشتباه بوذ چونکه وقتی پسره اومد دزدی اپل لباسش سیاه بود بعد وقتی ایدین اومد پایین لباساش روشن بود پس دوتاشون متفاوتن