سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و سی و ششم
زمان ارسال : ۴۱۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
نیشم رو تا بناگوش براش باز کردم و گفتم: خدایی شجاعت و میبینی؟ تو این هوا و تو این تاریکی سگ تنهایی نمیاد بیرون.
متعجب چشمهاش رو گرد کرد و درحالی که به خودش اشاره میکرد گفت: البته من بیرونما.
گوشهی لبم رو گاز گرفتم و با خنده گفتم: بلا نسبت تو، خب!
چیزی نگفت و منم خواستم برگردم سر جام که یهو کمرم تیر کشید و آخم در اومد.
همین و تو این هیری ویری کم داشتم.
با دیدن صو
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
...
10منم دقیقااز چند پارت قبل همین حس رو دارم👌🏻💔
۱ سال پیشسیما
00عالی
۱ سال پیشeshgh
00عالی
۱ سال پیشمترسک
۲۰ ساله 60آیدین =ایاز یاشار کت تن ایلی بو کرد فهمید کت مال ایدینه اگه مال***دیگه ایی بود ایلی می کشت
۱ سال پیشساحل
۱۷ ساله 70چرا هر چی بیشتر میگذره حس میکنم آیاز همون آیدینههههههه😭🖤🥺💔
۱ سال پیشاتنا
53وای ذوق مرگ شدم ایاز ایلی رو دوست داره ایلی خیلی به ایاز میخوره چون ایاز هم شیطون و دوست داشتنیه ولی ایدین معلوم نیست با خودش چند چنده
۱ سال پیشزهرا
10عالی
۱ سال پیشکژال
30ووییی قلبم فکر کنم به شیرینی عادت کردم😍
۱ سال پیشنورا
۲۲ ساله 80منمممم موافقم بابقیه نظراااا آیاز آیدینه وویییی😍😍😍😍 تا پارت جدید بیاد جون به لب میشیمممم🥲🥲🥲
۱ سال پیشسوگند
۱۹ ساله 101وای ب مولا از اونجا ک ایاز برگشت گفت پس تو هم چون ایدین رد کرد تورو رفتی سمت یاشار قشنگ فهمیدم از ته قلبم ک ایدینه از صمیمیتشون موقع برف بازی حسودی کردن
۱ سال پیشمحدثه
80مطمعنم ایاز همون ایدینه به خدااااا
۱ سال پیشtarane
۲۱ ساله 50وایییییییی داره قشنگگگگگ میشهههههه اگه اعتراف بکنه
۱ سال پیشرمان خون اعظم
110فقط لاس زدنای غیر مستقیم آیاز&..;&..;&..;&..;😔😂❤
۱ سال پیشهه
00عالیه خیلی خوب بود
۱ سال پیش
Fatiii...
50خدایی زیادی گیج شدم الان احساس میکنم ایدین و ایاز یکین ولی خب تو نظرات جلو تر گفتن نیست... و اینکه این دوتا زیادی بهم میان:)