در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت سی و هشتم
زمان ارسال : ۴۴۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
- من این حرفها حالیم نیست مامان! من... من...
از شدت خشم بریده بریده حرف میزد. از اینکه مادرش از او انتظار داشت عشق تازه متولد شده در قلبش را به همین زودی به دست فراموشی بسپارد تا منافعشان به خطر نیافتد، داشت دیوانه میشد.
- گوش کن فر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
10سازنده ی محترم وقتی ک میخوایم بزنیم پارت بعدی همش میاره ک راجع به رمان نظر بدید😡😡 ما نظر دادیم و رمان رو هم لایک کردیم دیگه