مجموعه داستان ما همه مرده ایم به قلم محدثه کمالی
پارت هفتم
زمان ارسال : ۴۷۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
دست روی سرش گذاشته و چشمانش را بست. این تنِ خسته و داغان یک روز انتقام سختی از او خواهد گرفت.
داخلِ ساختمان سرش، یک نفر در حال بازسازی بود. یک دریل در دست گرفته و تمام دیوارههای مغزش را سوراخ میکرد.
- چند بار تا حالا بهتون پناه آوردم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
یاس
00از الان می دونم که با سجاد نمیشه اما دوست داشتم سجاد پشیمون بشه وغزل یک شانس دوباره بده