مجموعه داستان ما همه مرده ایم به قلم محدثه کمالی
پارت سوم
زمان ارسال : ۴۷۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
***
و تمام شد...
غزل همان روز همراه فرزندش مرده بود. فکر میکرد آن بچه با آمدنش باعث خوشبختی میشود اما همان بهتر که رفت. همان بهتر که نماند و درد و رنج او را تحمل نکرد. بیکس نشد. گیر یک آدم روانی نیافتاد.
نگاه بیروحش را به زن ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
یاس
00یعنی چه جرمی انجام داده؟