پارت سی و ششم

زمان ارسال : ۴۱۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه

پیمان سری تکان داد و دستش را توی هوا چرخاند.

- خب چی‌کار کنم الان؟

- چی‌کار کنم نداره که! دارم می‌گم خواهرته جز تو کسی رو نداره اینجا.

- باباش التماسشو کرد یه سر بیاد ببینتش ولی اون نیومد! من که دیگه برادر ناتنیش‌ام! ول کن مامان ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید