پارت بیست و نهم :

پوزخند زد.
_اون پسر بلونده؟ خیلی تابلو بود که جاسوسه…نمیدونم چرا این قدر دیر فهمیدن!

چرخید و به انتهای راهرو زل زد.
نگاهم را به عقربه های ساعت دیواری مقابلمان دوختم
_سه دقیقه وقت داریم!
فوری به در آسانسور اشاره کردم
_دکتر و بیار… باید درای امنیتی و ببندیم، از پله ها میان سراغمون…
به سمت آسانسور چرخید.
متعجب بودم چرا نمیدود،و خونسرد،چنان که در شانزه لی

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۴۹۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فریماه

    10

    جوونن بحثشون رو عشق است

    ۱ سال پیش
  • L. D

    70

    فک کنم اولین باره که دخترمونم زیادی گنگه

    ۱ سال پیش
  • مبینا

    10

    مرجان فک کنم قصد کشتن مارو کردی ؟؟؟

    ۱ سال پیش
  • ..

    51

    امیدوارم تو پارت بعد دیگه برن بیرون از اتحادیه داره طول می کشه دیگه

    ۱ سال پیش
  • Shadi

    110

    بچه ها دیالوگه مگه فکر کردین شما منو گرفتین ؟ براتون اشنا نیست؟ 😂 عادیه که من یاد سردین افتادم ؟؟

    ۱ سال پیش
  • zizi

    10

    خداییی پشمامممم . دیگه پشمی برام نموند 😂این هر چی جلو تر میره گنگ تر گنگ تر میشه . الا من چطوری ۲۱ ساعت صبر کنم تا پارت بعدی

    ۱ سال پیش
  • Elahe

    10

    چیشد؟!

    ۱ سال پیش
  • Saniya

    150

    شخصیت رستاک جوریه که انگار ماهی های جلد های قبلی رو قاطی کردن و یه شخصیت پخته و خاص تر رو بهمون تحویل دادن این ماهی زیادی خوبه

    ۱ سال پیش
  • Madi

    30

    این که بازم فردا قراره یه پارت دیگه بخونم از درد پرتاب شدنم کم میککنه🚶 ♀️

    ۱ سال پیش
  • تی تی

    20

    پارت جدیدددد

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.