پارت چهل و چهارم :

تازه کلاسم تموم شده بود که فوراً از مدرسه زدم بیرون، موقعی که داشتم قدم‌زنان می رفتم سمت در ورودی اصلا به حیاط پشتی نگاه نکردم. اون چند وقت اون‌قدر مصیبت دیده بودم که از سایه‌ی خودمم می ترسیدم!

- پس کجاست اون مینای شجاع؟

باورم نمی‌شد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.