در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت سی و یکم
زمان ارسال : ۴۵۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
*****
دسته گلی که در دست داشت را در آغوش مادربزرگش گذاشت و گفت:
- عزیز جون نمیخوای بهم نگاه کنی؟
قمرالملوک خیلی سرد پاسخ داد:
- ندیدمت مگه؟!
فرهاد کنارش نشست و دست چروکیدهی مادربزرگش را در دست گرفت و گفت:
- ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
متاسفانه به خاطر کندی سرعت اینترنت، پارت به صورت کامل بارگذاری نشد. لطفا پارت را مجدد بارگذاری کنید
بارگذاری مجدد پارتبا تشکر از صبر و شکیبایی شما
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
خوشحالم خوشت اومده
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اره اوایل اتومبیل مینوشتم دیدم خیلی شسته رفته میشه اینطوری دیگه ماشین مینویسم😂
۱ سال پیشثنا بانو
۳۰ ساله 00❤️ 🔥❤️ 🔥❤️ 🔥❤️ 🔥❤️ 🔥❤️ 🔥
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ثنا جانم😍♥️
۱ سال پیشSana
00شخصا قیمه قیمت می کنم عزیز دلم فرهاد خوبه اون بدبخت که نمی دونه ترمه رو تحمل کنه که
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
هرچه خوبان همه دارند، فرهاد همه رو یه جا داره😎
۱ سال پیشاسرا
00بنظرتون اون ۳۲نفرتاشنبه پیدامیشن البته امیدوارم بیشتربشن
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ببین دقت کردی؟ میام یه چی میگم لایک ها یه دفعه میرن بالا😂
۱ سال پیشمهیا
21نخیر اصلا طرفدار زوج پیمان و گلشن نیستیم دستای قشنگتو الکی خسته نکن عزیزم😒😂شاهزاده هری بخاطر مگان قید سلطنتو زداونوقت این پیمان میمون بخاطر مشکلاتش گلشنو تنها گذشت🥺😑
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
وای من که به مهدیه گفتم مهیا هم طرفدار پیمانه😂 اون یه مهیا دیگه بود یا تغییر عقیده دادی؟ تف به شانس پیمان🥸
۱ سال پیشمهدیه
20تف ب شانس من دیدی تنها شدم رف الان من بخت برگشته چجوری ی تنه با جان نثارای فرهاد مبارزه کنم ؟ یک جوون مردی بیاد کمک من و پیمان ک تا ۱۰ دقه دیگ آش و لاشیم 😖😖
۱ سال پیشفرگُل
10کسی منو صدا زد، تا اینجا که خوندم از پیمان خوشم اومده🥲
۱ سال پیشمهدیه
10به به نیروی کمکی اعزام شد بیا بهشون شبیخون بزنیم نابودشون کنیم 😈😈 ( یعنی خوشم اومد کمتر از ده دقه یکی پیداش شداا وگرن قیمه قیمه بودیم😂)
۱ سال پیشقشنگتراز پریا
31هاها ولی بازم لشکرفرهادبیشتره نویسنده هم طرفدارفرهاده😌 کاری نکنین که بدتموم شه😂هشدارکه ارامش مارانخراشی😂«کمپین طرفداری ازفرهادوکشتن پیمان»😌 فقط نویسنده خودت زحمتشوبکش من نمیخوام قاتل شم ت قاتل شو
۱ سال پیشمهدیه
20جنگ جنگ تا پیروزی میخروشیم چو شرزه شیر ارغند 😎😎😎😎
۱ سال پیشمهدیه
20تعدادتون بیشتره ولی تپه از آن ماست حملهههه
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
پریا جانم درسته طرفدار فرهاد ولی یه دماری از روزگارش دراوردم که نگو و نپرس🥲 هنوز مونده که عاشقیش رو ببینید🤧
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
دیگه اخماتو وا کن عزیزم ولی من قول میدم شما دوتا هم بیاید تو گروه فرهاد🥸
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
به به فرگل جان هم که موضع خودش رو انتخاب کرده طرفدار پیمانه🤗 پیمان خوشحال باش درسته فرهاد داره به کا میرسه ولی تو دوتایی شدی😐♥️
۱ سال پیشمهدیه
00از خداش ام باشه ما دوتا رو داره😎😂
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
الان یادم اومد! اونی که از پیمان خوشش اومده بود مهلا بود. من اشتباهی گفتم مهیا🥲
۱ سال پیشمهدیه
10عه ؟ پس ۳ تاییم میبینی چقد زیاد ؟ روی سپاه گوگریو رو کم کردیم اصن😂😂😂
۱ سال پیشمهیا
00همه ی مهیاها طرفدار فرهاد جونن😒❤😂
۱ سال پیشآرامش
00یا آل پیمان. چه خبره چه نظرات عجیبی دارین بعضیا.پریا جان نظراتت موهامو سیخ کرد🤫🧟😂😂عالی تو😂😂خب ۹.۱۲ ساعت مونده به پارت جدید.
۱ سال پیشقشنگتراز پریا
00خب اخه تو ببین ارامش جان من هر موضوعی میگم مال یه رمان دیگس😐😐ولی بهترین راه اینه که از هرچیزایی که میگم یه جایی بنویسین باهاشون رمان درست کنین معروف میشع😐😂
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
میبینی؟ اصلا این پارت ترکید از کامنت😎♥️
۱ سال پیشقشنگتراز پریا
00ازاده جونم من که گفتم مشکل خانوادگیه این یه پازلش. ولی دیگه مغزم نمیکشه😐🚶🚶🥲 اونی که گفتی بهش نزدیک شده چی گفته یک کوچولو راهنمایی 😁😁
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
فکر کنم یه دفعه چهارصبح از خواب پا میشی میگی نکنه جریان پیمان اینه که...؟😂 من چه کردهام با تو پریا جان؟؟ آقا حلال کن😂😂😂
۱ سال پیشقشنگتراز پریا
00وای ازاده جونم دیگه حس و حالم پرید .. خبر بهم رسیده فردا ازمون قلمچی دارم وای حالا من نمیدونم چیکار کنم اخه من کتابای تجربیو از کجا بیارم که بخونم؟؟😐😐😐
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ببین مشکل که خانوادگی هست ولی یه نفر دقیقا اسم برده بود که به کی مربوطه! فکر کنم الان بری تک تک کامنت ها رو بخونی🥲
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
دلیل پیمان برای ترک گلشن دو بخشه! یکیش آخر فصل اول برای خواننده مشخص میشه و یکی دیگه اش آخر فصل دوم به همراه دلیل اول هم برای گلشن و برای خواننده مشخص میشه
۱ سال پیشقشنگتراز پریا
00وای نکنه پدر گلشن و پیمان یکی باشه؟ یا مادرشون؟؟
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
راستی اینم میتونستم بنویسم هااا🤔 ولی نه پیمان داداشش نیست.
۱ سال پیشسارای
۲۹ ساله 00حالابریم سراغ دژاوو،این اقاپیمان بیاد ببینیم واقعا دلیل ترک گلشن چی بود اصلا ماروراضی میکنه این دلیلش یانه،🤨شاید گلشن به حضور فرهاد عادت کرده،عاشق شدن یکم زوده، اونم بعد از دیدن پیمان وعشق اولش😏😏
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خداروشکر تو به عنوان یکی از خواننده ها با من هم نظری که گلشن بعد دیدن عشق اولش بهم ریخته و دیگه فرهاد رو نمیبینه یا اینکه حداقل دیگه نمیبینه
۱ سال پیشسارای
۲۹ ساله 00سوال اینه که عشق اولی برنده هست یافرهاد؟میدونم نریزین سرم فحشم ندین اقافرهاد گل گلاب😅😅
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
عشق اول به سختی فراموش میشه ولی طبق متن دژاوو «عشق از همه چیز قوی تره» اول و دوم هم نداره🥲 فقط اونی که قوی تره
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
همون که میگه: میگن هیچ عشقی تو دنیا عشق اولی نیست... میگذره یه عمری اما... ولی خب ما همه میدونیم و گلشن🤬 فرهاد خوبه🥲 مثل فرهاد باشید آقایون😌
۱ سال پیشسارای
۲۹ ساله 00واقعاهم باید مردها یکم بیان از این فرهاد یادبگیرن، مازن ها واقعا دیگه خسته شدیم ازاین بی حساسی مردها😔😔حالاتوهین نشه به بعضی از مردهاااا😏😏😏
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اره متأسفانه مرد ها معمولا بی احساس هستن ولی خیلی هاشونم کوه درد ان🫂 اما مردهای عاشق خیلی خیلی جذاب ان😍💚
۱ سال پیشسارای
۲۹ ساله 00سلام ازاده جونم، مردهای عاشق جذاب هستندکوفتشون بشه،خب چیه دلم یکم یه کوچولو محبت خواست 🥺🥺دله دیگه چیکارش میشه کرد🥺😔
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
این یه قانون نانوشتهاس! که مردای عاشق گیر دخترای بی احساس میافتن🤧 یعنی دقیقا همین فرهاد بدبخت که گیر گلشن افتاده
۱ سال پیشسارا
۲۹ ساله 10پس حق ماچی میشه😔😔من بااین که دوتابچه دارم ولی دوست دارم یکم شیطنت داشته باشم ولی همسرم برعکس من،همیشه که نمیشه خانوم باشی احححح،خب چیکارکنم
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
عزیزجانم قطبهای یکسان همیشه همدیگه رو دفع میکنن! این دقیقا توی روابط آدم ها هم وجود داره.ناخودآگاه آدمها معمولا جذب کسانی میشن که با خودشون متفاوت باشه تا خلاشون پر بشه. شما اگه دقت کنی میبینی...
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
..ک این قانون توی بیشتر روابط هست! هرکدوم ازشما توی شرایط وفرهنگ وتربیت متفاوت رشد کردید خب معلومه ک تفاوتهابیشتر ب چشم میخوره. منوهمسرمم تفاوت زیاد داریم ازنظرعقیده خداروشکرشباهت هامون بیشتره
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ولی ازنظر یک سری مسائل به شدت متفاوتیم. ایراد نداره همه همینطوری هستیم💚
۱ سال پیشسارا
۲۹ ساله 10اقا تسلیم✋✋من قانع شدم،به دخترم که۵سالشه میگم دخترمن خانومه میگه نه مامان دخترباید شیطون باشه به پسرت بگواقاباشه😂😂خدااین بزرگ بشه چی بشه خدا به دادمن برسه😅
۱ سال پیشقشنگتراز پریا
10من این چیزایی که گفتی رو به هم چسبوندم و فقط به یک چیزرسیدم «پدرمادرش ازداج نکرده پیمانو دنیااوردن که این بین یامادرش ترکشون کرده یاپدرش و بینشون ازدواجی صورت نگرفته؟ که هیچکس هم این رازو نمیفهمه»😔💔
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نه اینایی که گفتی اتفاقا موضوع اون یکی رمانمه! رمان دومینو. سهند سپهراد رو یادم انداختی🥲
۱ سال پیشاسرا
10چراهیج حرکتی تکونی ازپیمان دیده نمیشه تامستحق اینهمه بدبی راه باشه پیمان صم بکم نشسته همش ناله نفرین خواننده میشنوه آزاده خانم مهره پیمان تکون بده تافصل۲ بنویسید
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
پیمان نه شمارهای از گلشن داره و نه آدرسی. فقط گاهی که براش پیش میاد یا اون رو تعقیب میکنه یا فرهاد رو که به اون برسه. بعد اینکه شما به عنوان خواننده تقریبا هفتهای ۲۰ ص از رمان رو میخونید.
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
به خاطر فاصلههای بین پارتها و مقدار کمش شما احساس میکنید که پیمان حضور خیلی کم رنگی داره. در حالی که پیوسته اگه رمان رو میخوندید متوجه میشدید حضورش خیلی هم کمرنگ نیست. من قبول دارم حضورشه کمه اما
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اماخیلی نیست. حالاچرا حضورش کمه؟ دلیلی ک پیمان داره و ما در پارتهای آینده متوجهاش میشیم انقدر سنگینه ک من میگم واقعا دست و بال این شخصیت رو بسته! پیمان دوست داره بیاد گلشن رو ببینه ولی میدونه ک
۱ سال پیشفرگُل
00احیانا که پیمان، یه بچه مچه ای چیزی اون گوشه کنارا نداره😕ذهنم سمت همین رفت فقط
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نه نداره😂 پیمانِ بدبخت... پیمانِ بیچاره... پیمانِ آش نخورده و دهن سوخته🥲
۱ سال پیشقشنگتراز پریا
00پیمان نمیتونه بچه دار شه؟؟ برا همین خجالت میکشع؟ با توضیحاتی که دادی چیزای دیگه ام اومد تو ذهنم ولی دست و بالم بستس میترسم بازم بلاک شم نمیتونم بگم🥲
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
تا الان ۳ نفر فکرشون رفته سمت بچه! آییییییی انقدر کیف میکنم کسی حدس نزده🥸 تا الان فقط یه نفر حدسش خیلی نزدیک ب مسئله بوده ولی اسم نمیبرم! اسمشو نوشتم یه گوشه که یادم نره و بعدا ازش تقدیر کنم😂
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
میدونه ک گلشن ازش جواب میخواد و گفتن این جواب هم که برای پیمان راحت نیست! به خاطر همین سعی میکنه خیلی نزدیک نشه و حتی انقدر دست و بالش بستهاس که ترجیح میده با فرهاد هم رقابت نکنه!
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
حالا میدونم که خیلی خیلی بیشتر کنجکاوتون کردم برای دلیل پیمان.... 😈
۱ سال پیشفرگُل
00تا اینجا شیپ مورد نظرم، مرتضی وفریال، حرفم نباشه😅
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اوکی حرفی نیست😂
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ولی خیلی بد شیپینگ کردی😂
۱ سال پیشمهیا
00فرهاد جونم اینهمه داره برای رسیدن ب گلشن تلاش میکنه میخای این میمونو ب وصال یار برسونی مگه میشهههه😐💔😑بعدشم بچم به گلشن نرسه دلش میشکنه اصن نیگا فرهاد چقد جاذاب و مردونه اس پیمان شبیه گرازه🥺☹😂
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ی اسپویل کنم از رمان و بگم شما هنوز مونده تا عاشقانههای فرهادو ببینید😍💚 این هنوز نصفشه! از اون دسته مردهاست که دوست داشتنش رو توی عمل نشون میده. منتظر بمونیم واسه روزی که به زبون هم بیاره😍
۱ سال پیشسارای
۲۹ ساله 00سلام آزاده جونم خوبی؟چرا ۱۶۷تا میکردی ۱۷۰تایا ۱۶۰تابرام یکم قابل هضم نیست اون ۷🤔🤔
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
جریان همونه که میگفتن قیمت فقط ۴۹ هزارتومن و جریان اون هزار تومن معلوم نبود😅😂
۱ سال پیشقشنگتراز پریا
10پیمان بخاطر مشکلات خانوادگی گلشنو ترک کرده؟😒۲_نخیرم ۳_به نظر من هم درست گفته ولی خب چون فرهاد خیلی دور و برشه و دلبری میکنه اینم دیوونه وشیفت میشه🫂درغیر این صورت جنگ جهانی سوم رخ میده😂😂 گفته باشما
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
بله به خانواده مربوطه... ولی مشکلش خیلی بزرگه 🥲 جنگ جهانی سوم رو خوب اومدی😂
۱ سال پیشقشنگتراز پریا
00یه جای معمارو حل کردم دیگه نه؟ 🤔پیمان قبل دوستی گلشن بایکی دیگه دوست بوده و این دختره ازش بچه داره اییین نیست؟؟ 😑
۱ سال پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نه بابا پیمانِ بیچاره آش نخورده و دهن سوخته😂
۱ سال پیش
سیتا
00تو این پارت اینقدر قاجار قاجار گفتن رو ذهنم تاثیر گذار شده اونجا مادر فرهاد صداش زد میخواست بشینه تو ماشین به جا ماشین اتومبیل میخوندم نویسنده هم ماشین نوشته بود هم اتوموبیل