سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و بیست و یکم
زمان ارسال : ۴۲۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
- بفرمایید خانم، از این طرف.
صفورا گفت و با اون هیکل تپلش جلوتر از پلهها بالا رفت.
آخی! ننه چقدر دلم برای اخلاق سگش تنگ شده بود. اون موقع دهنم و سرویس میکرد بهم میگفت هوی، الان جلوم دولا راست میشه میگه خانم. واقعا دنیا بدجور بالا و پایین داره.
خنده نخودی کردم و خواستم چمدونم رو بلند کنم که یاشار از کنارم رد شد و زودتر بلندش کرد.
- شما چرا مهتاب خانم؟ مهمون ویژه آیدی
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
اتنا
00عالیه
۱ سال پیشملیکا
00عالیه رمان
۱ سال پیشمریم
00عالیه
۱ سال پیشغزل
00🤔🤔🤔🤔
۱ سال پیشمترسک
۲۰ ساله 120سگ پدر ضایع شدی یانه🤣🤣🤣🤣🤣
۱ سال پیشناشناس
10عاااااااالی
۱ سال پیشTara
62شتتتت آیاز کووووو؟ فکر کنم شب بیاد ، البته اگه مهتاب خانم بره
۱ سال پیشساحل
۱۷ ساله 32زوروی من کوشششش؟؟
۱ سال پیشاسرا
91جداازعشق عاشقی همه شخصیتهاعالیه تاحالاشخصیت منفورنداره نسترن خانم اولین رمانی میخونم که شخصیت بدنداره ممنون
۱ سال پیشآیلی
61آخه من چجوری تا پسفردا صبر کنممممم
۱ سال پیشآیدا
۱۴ ساله 40چه عصبانی شد آیلی حسودی کرد🧸🌊🏺🐛❤️ 🩹💔
۱ سال پیشمهیا
50😂😂😂اوخی بچم حسودی کرد
۱ سال پیش
ایسان
00عالیه خوبه