سودا به قلم آزاده انصاری
پارت پنجم
زمان ارسال : ۴۸۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
...از زبان آیدا...
با حرفای سودا همون یه ذره امیدی که داشتم ته کشید و رفتم سمت خونمون... دلم میخواست برم تو اتاقم و با صدای
بلند زار بزنم ولی حوصله ی سین جیم کردنای آنام رو نداشتم... بنابراین راهم رو سمت گوشه ی از باغ که جای ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
علی
00عالی