سودا به قلم آزاده انصاری
پارت دوم
زمان ارسال : ۴۸۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
با صدای بلند مامان به خودمون اومدیم
مامان- وای از دست شما دو تا.. آخه چرا انقدر به پرو پای هم می پیچید.. کی میخواید دست از کل کل کردنتون بردارید.. خیر سرتون بزرگ شدید دیگه... اینجوری میخواید برید یه شهر دیگه درس بخونید... یکم از این اخلاقاتون دست بردارید تا منم خیالم ازتون راحت بشه
سهند که دید مامان افتاده رو دور غر زدن، از پشت میز بلند شد... بغلش کرد و گفت: آنا خانم من حواسم به
خوب
00عالی