پارت بیست و هشتم

زمان ارسال : ۴۵۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه

- سلامت کو پسر؟

- شما وارد شدید عزیزجون!

کمی جمله‌اش را با طعنه گفت. اصلا فکرش هم نمی‌کرد مادربزرگش سر زده بخواهد وارد خانه شود. خب حق داشت خانه‌ی خودش بود و فرهاد هم که حتی اجاره‌اش نکرده بود!

قمرالملوک بی تعارف از کنار فرهاد گذ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.