پارت چهل و هفتم

زمان ارسال : ۴۶۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

وارد اتاق که شد با دیدن افرا روی تخت، ابروهایش در هم گره خورد. سرم به دستش وصل بود و رنگ‌پریده به نظر می‌رسید. آهسته لبه‌ی تخت، کنار پاهای دخترک نشست. دستی را که آزاد بود، به آرامی نوازش کرد. متوجه لرزش پلک‌های افرا شد؛ پس بیدار بود!
صدای زمختش سکوت اتاق را شکست.
- ببین با خودت چکار کردی... اگه فرار نمی‌کردی که این‌جوری نمی‌شد. فکر کردی بهت آسیب می‌زنم؟ مثلا میومدی تو خونه، چکار

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فخری

    00

    بسیار عالی

    ۱ سال پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    ممنون عزیزم، همراهی‌تون باعث افتخاره

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.