ماه و پناه به قلم نازنین مرادخانلو
پارت چهارده
زمان ارسال : ۳۹۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه
هوا گرگ و میشه که با بدن درد و سنگینی سرم و بوی تیز سیگار بهمن از خواب بیدار میشم. دستم رو روی تنم میکشم و از گوشهی چشم، به موسی که آرنجش رو به نوار بالای در تکیه داده و سیگار دود میکنه نگاه میکنم. دود سیگارش رو از کانالهای دماغش بیرون میفرسته ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آرامش
00هی ماهرخ😭هی دختر😭امان از انتخاب اشتباه😭از همین اولش من دلم خونه برای ماهرخ به بعدشو چیکار کنم😭وای😭بازم از ته دلم میگم بعد این همه درد که یه درصدشم ما هنوز نمی دونیم امیدوارم ایشون خوشحال باشن❤️🌹