پارت چهارده

زمان ارسال : ۴۶۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه

هوا گرگ و میشه که با بدن درد و سنگینی سرم و بوی تیز سیگار بهمن از خواب بیدار می‌شم. دستم رو روی تنم می‌کشم و از گوشه‌ی چشم، به موسی که آرنجش رو به نوار بالای در تکیه داده و سیگار دود می‌کنه نگاه می‌کنم. دود سیگارش رو از کانال‌های دماغش بیرون می‌فرسته و چینی به گوشه‌ی چشم‌هاش می‌ندازه:

-داشبورد رو باز کنی، خرت و پرت‌هات رو می‌بینی. خودت رو بساز که حوصله‌ی نعش‌کشی و توبیخ به‌

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آرامش

    00

    هی ماهرخ😭هی دختر😭امان از انتخاب اشتباه😭از همین اولش من دلم خونه برای ماهرخ به بعدشو چیکار کنم😭وای😭بازم از ته دلم میگم بعد این همه درد که یه درصدشم ما هنوز نمی دونیم امیدوارم ایشون خوشحال باشن❤️🌹

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    فوت کرده🥲🥲

    ۱ سال پیش
  • آرامش

    01

    هههههههههههههه 😱😱😱😱😱😱وای نهههههههههههههههه😭😭😥😥😭آخه چرا خدا😭😭😭😭😭

    ۱ سال پیش
  • سارا

    00

    سلام عزیزم عالی بود، فکرکنم این قصه سردرازی داره،بیچاره ماهی🥺خودکرده راتدبیری نیست،ماهی دقیقا همونه

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    آره دقیقا🥲فداتبشم خانم

    ۱ سال پیش
  • ثنا بانو

    ۳۰ ساله 00

    عالی بود نازی جون♥اخه چرا پسری بی شعور آبرومو بردی😡😡دیگه دوست ندارم💔💔

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    عاشقتم :))))))))

    ۱ سال پیش
  • شفق

    10

    چقدر بی شرف و نامرده خدا لعنتش کنه که به یه زن بد بخت و بیچاره میخواد***کنه ، چقدر دلم برای ماهی میسوزه 😔

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    چون پناهی نداره جرات می‌کنه اذیتش کنه :)

    ۱ سال پیش
  • اسرا

    00

    اداش بود

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    آره دیگه

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.