شروانو (شَروانو) به قلم آمنه آبدار
پارت هشتم
زمان ارسال : ۴۵۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
***
از لای در آشپزخانه به بیرون نگاهی انداخت...
با دیدن خانمهای خانواده خان اخمهایش توی هم رفت.
با لباسهایی گران قیمت و دستهای پر النگو و طلاهایی که برق میزدند، دم در ایستاده بودند و خدمتکارهایشان با بقچههایی توی دست پشت سر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
کژال
00سلام آمنه جان ممنون از رمان خوبت میخواستم بپرسم رمان زرنیخ رو تمام نمیکنی؟من همش منتظرم🥺❤️