پارت چهل و پنجم

زمان ارسال : ۴۷۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

افرا بی‌آن‌که ذره‌ای عقب بکشد یا بترسد، انگشت‌اشاره‌اش را زیر چانه‌ی فرحان برد و تیز به چشمانش نگاه کرد.
- ببین زردنبو... مدل حرف زدنم همینه! در ضمن... واسه ادای دین به طاهاخان دنبال یه سوژه‌ی دیگه بگرد جناب، ما راستِ کارِت نیستیم. حالیته؟
در ماشین را باز کرد و مقابل نگاه خشمگین و مات فرحان، پیاده شد. کوله‌اش را روی دوش جابه‌جا کرد و سمت پیاده‌رو رفت. مسیر زیادی تا پارکی که پات

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.