راز شبانه به قلم ساناز لرکی
پارت یکم
زمان ارسال : ۴۷۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 16 دقیقه
شبانه
نفسش را با اضطراب بیرون داد و به صفحهی گوشی که هم چون آژیر خطر خاموش و روشن میشد، خیره ماند. شال طوسی رنگش را جلوترکشید و موهایش را هیستریک زیر آن زد.
چشمهایش روی اسم مهراد بر صفحه دودو میزد و نمیدانست چطور میخواهد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مهناز
00عالی