سایه ی من به قلم زهرا باقری
پارت سی و پنجم
زمان ارسال : ۴۷۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
به جای اون باغچهی تمیز، حالا فقط خاک بود. صاف و یکدست. انگار اصلاً هیچوقت کسی اونجا رو شخم نزده و چیزی نکاشته بود.
- چیکار میکنین شما؟
بابا هم رو زانوش خم شده بود و مارو نگاه میکرد. انقدر نزدیک بود که چشمام درست صورتش و نمیدید!< ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ارمیتا
00ی سوال ! خودت نمیترسیدی زمانی ک اینو نوشتی ؟ 🥺🥺🥺 من خیلی خیلی ترسیدم ولی خو کرم دارم😁