ماه و پناه به قلم نازنین مرادخانلو
پارت سوم
زمان ارسال : ۵۰۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
پرت میشم توی گذشتهی نهچندان دور، زمانی که ترم آخر پیشدانشگاهی بودم و بابا رانندهم رو بهخاطر استعفاء مجبور شد عوض کنه. یه پسر جوون و سرد و ساکت که صمم و بکم من رو میبرد مدرسه و استخر و برمیگردوند خونه. نخ به نخ سیگار دود میکرد و حالم رو بههم میزد. از بوی گس سیگار متنفر بودم و بوش که توی مغزم میپیچید، حالت تهوع بهم دست میداد و نهایتا سردرد بدی خفتم میکرد. سر سیگار کشیدن
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
زهره
00قلم نویسنده خوبه ادم رو کنجکاو میمکنه که بقیه داستان رو دنبال کنه
۱ سال پیشنازنین مرادخانلو | نویسنده رمان
قربون شما برم
۱ سال پیشسارای
۲۹ ساله 00سلام عزیزم 😘رمانت عالی هستش من خوندم خیلی حال داد،قلمت پایدار❤❤امیدوارم همیشه موفق باشی
۱ سال پیشنازنین مرادخانلو | نویسنده رمان
سلام خوشگل من. فدای چشمات عزیزم
۱ سال پیشریحان
00مرسی نویسنده جون عالیه!❤💓
۱ سال پیشنازنین مرادخانلو | نویسنده رمان
قربونت برم گلم
۱ سال پیشمهدخت
00عالی رمان جالبیه
۱ سال پیشنازنین مرادخانلو | نویسنده رمان
قربون شما
۱ سال پیشطنین
00مرسی عزیزم،خسته نباشی🍃
۱ سال پیشنازنین مرادخانلو | نویسنده رمان
قربونت برم عزیزم
۱ سال پیشاسرا
00اسم شخصیتها عالیه
۱ سال پیشنازنین مرادخانلو | نویسنده رمان
قربونت برم من
۱ سال پیشآرامش
00خسته نباشی عزیزم😘😘😘امکان داره یکم پارتا طولانی تر بشه😥 تا یکشنبه من میمیرم😥😢دیگه اینکه بدون خیلی ماهی😘😘🤩😍🥰❤️
۱ سال پیشنازنین مرادخانلو | نویسنده رمان
سلام عزیزدلم. چشم گلم
۱ سال پیش
Shr
00خوبہ