پارت چهارم

زمان ارسال : ۴۹۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه

- می‌خوای بری چی بگی؟ بری بگی نواب تو این خونه‌ست؟ فکر کردی دنبال منن؟

پوزخند تمسخرآمیزی می‌زنه:

-بدبخت این خونه لو بره اولین نفری که آوره می‌شه خودتی!!

چشم‌هام گرد می‌شه و بازوم رو از بین انگشت‌هاش بیرون می‌کشم. می‌خواد من رو بترسونه؟ بلوزش رو چنگ می‌زنم و نگران می‌نالم:

- چی می‌گی تو؟

ملتمس مردمک توی کاسه‌ی می‌چرخونم:

-تو رو خدا و

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • خیلی خوبه

    00

    پگاه رییسی

    ۵ ماه پیش
  • Shr

    00

    خوبہہ

    ۱۰ ماه پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    عزیزدلم♥️♥️😍

    ۹ ماه پیش
  • نرگس

    10

    خوبه عزیزم ولی کاش پارت ها کمی بیشتر بود

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    چشم. روی چشمم عزیزم

    ۱ سال پیش
  • .....

    30

    واقعا داستانتون عالیه نمیشه روز های پارت گذاری بیشتر باشن؟؟

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    قربونت برم من. والا دو تا ژانر متفاوت دارم می‌نویسم. می‌ترسم نرسم سر موعد پارت بذارم شرمنده نگاهتون بشم

    ۱ سال پیش
  • اسرا

    21

    خوب بودماهرخ چراوقتی اول راه بودبرنگشت پیش خانواده اش

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    قربونت برم گلم. شاید یه دلیلی داره! باید بخونیم ببینیم چی میشه

    ۱ سال پیش
  • آرامش

    10

    بیچاره ماهرخ😢😢درسته مقصره اما سرزنش تو اینجور وقتها فایده ای نداره😢🤦🏻 ♀️چرا معتاد شدی آخه 😢🤦🏻 ♀️😢😥😭مرسی نازنین جون🥰🥰😘😍پارت قشنگی بود

    ۱ سال پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    خیلی گناه داره ماهرخ :(((

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.