خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت سی و ششم
زمان ارسال : ۱۳۷۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
عقربههای ساعت نقرهای دیوارکوب، شش و سی دقیقهی عصر را نشان میداد که حسام از اتاق بیرون آمد. کت و شلوار طوسی به تن داشت و ساعت مچیاش را میبست. نیهان روی کاناپه، دراز کشیده و پتو را روی سرش کشیده بود. بالای سرش ایستاد و دستی به یقهی کتش کشید.
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
علی
00عالی