پارت سی و هفتم

زمان ارسال : ۱۳۷۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

طول حیاط را دوان دوان طی کرد؛ با نزدیک شدنش به در سالن، صدای داد و فریاد‌ به گوشش رسید. بی‌هیچ فکری و هراسناک دستگیره را فشرد. به محض ورودش، تیزی چاقو را مقابل صورتش دید؛ صدای برزو کنار گوشش بلند شد:

- تکون نخور، وگرنه خط خطیت می‌کنم.

ح ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.