زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت هشتاد و ششم :
درو پشتش بست و در فاصلهای از تخت ایستاد.
- قربان... رئیس خواستن ساعت هشت تشریف ببرید اتاقشون. جلسه سهامدارا هشت و نیم شروع میشه و شما به عنوان اولین جلسه با هیئت نیاز دارید آشنایی پیدا کنید.
- گفتی اسمت میکائیل بود نه؟
نگاهش درحد اینچی برگشت روم و سریع سرفهای مصلحتی سر داد:
- بله قربان.
- از الان حق نداری بری دفتر ماهان!
با اون نگاه بیتفاوت:
- فکر نکنم این قائ
مطالعهی این پارت کمتر از ۴ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۵۶۶ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
محدثه
00عادیه ک رو بادیگارده کراش زدم؟😂 سام جدیدم خیلی میدوستم