پارت سی و نهم

زمان ارسال : ۴۹۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

فرحان آهسته سلام کرد و یاسی از جا برخاست؛ همان‌طور که نگاه کنجکاوش فرحان را می‌پایید گفت:
- سام‌و علیک...!
و رو به افرا پرسید:
- آقا کی باشن؟
افرا سیگاری از جیب بیرون آورد و کنج لبش گذاشت.
- تو فکر کن رفیقم!
یاسی لبخند کجی زد و سر روی شانه خم کرد.
- ئه...؟ چطور واسه ما ممنوعه جنس مخالف بیاریم این‌جا! واسه جنابعالی آزاد؟
افرا با بی‌خیالی رو به فرحان پرسید:
- سیگ

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • بهاری

    10

    این یاسی چه کثافته😤😵 💫

    ۱ سال پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    ممنون عزیزم که کامنت می‌ذاری بعد از خوندن هر پارت

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.