پارت هفتم

زمان ارسال : ۴۹۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه

یک هفته از آمدنم به اتحادیه مثلث میگذشت.
هر روز در صلف اوپراتور های طبقات مختلف را میدیدم…
دسته دسته با یک رنگ لباس سرهمی
مثل مهدکودک بود…
تنها زرد آن بخش من بودم…
تنها در ازمایشگاه اجازه پوشیدن روپوش سفیدم را داشتم…
تنهاچیزی که ذهنم را در هم ریخته بود،این بود که چرا فقط من مربوط به بخش آزمایشگاهم؟
چه بلایی سر مابقی دستیار ها آمده بود!؟
استیون را دیدم، م

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Fateme

    10

    تا اینجا که عالی بوده

    ۲ ماه پیش
  • الهه

    20

    ولی کاش میمردا

    ۳ ماه پیش
  • آوای مرگ

    10

    خلاقیت مغزت منو ب اغما برده مرجانی

    ۳ ماه پیش
  • اوای مرگ

    ۲۴ ساله 10

    تااینجا ک خوبع ولی میدونم تابیشتر پیش برم عالی ترمیشه

    ۳ ماه پیش
  • آزاده

    10

    خیلی جذاب بود تا اینجا

    ۹ ماه پیش
  • .

    20

    من منتظر روزی ام که کاتابات چاپ شن:)

    ۱۱ ماه پیش
  • HASTI

    10

    عالی😍

    ۱۱ ماه پیش
  • ریحانه

    10

    🤯🤯

    ۱۱ ماه پیش
  • fate

    10

    فقط برگام

    ۱۱ ماه پیش
  • شمیم

    10

    قشنگه

    ۱۱ ماه پیش
  • فاطمه

    10

    عالیعع

    ۱۱ ماه پیش
  • رویا

    10

    عالی

    ۱۱ ماه پیش
  • سانیا

    70

    هر پارت عجیب تر از پارت دیگه تقریبا دارم ارور میدم که چرا هیچی نمیفهمم

    ۱ سال پیش
  • Hana

    80

    گیمیپثچثپثپثمم مغزم مغزم مغزممممممم عرررر به یگان حق میدم بعد هر پارت مرجانو مجبور کنه پارت جدید بنویسه😂💔

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.