زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت هفتاد و هفتم
زمان ارسال : ۴۹۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
نگین در کنار ثریا و راحلهخانم لبخندی به لب دارد.
سام عاقل اندر سفیه چشم از آتوسا و رخشا گرفته و به نگین میدوزد.
نگین با خنده شانهای تکان میدهد:
- نزن خب... .
سام عاصی و خشمگین مخاطب به ثریا زمزمه میکند:
- قصد ندارید دخترتون رو شوهر بدید پاشو از زندگی من بکشه بیرون؟
ثریای خندان دستی به شانه سام میکشد:
- میدونی که آتوسا غد و لجبازه سام. بهش آسون بگیر.
مریم
۳۳ ساله 00عاشقانه هاشون قشنگه😍