زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت هفتاد و هشتم :
رخشا با همان چشمان درشت ریزخندی برلبانش سبز شده و سرش را دلفریبانه کج میکند.
سام مچ دست رخشا را به چنگ گرفته و با نگاهی به اطراف او را به طرف اتاق خواب مشترکشان هل میدهد.
- ا سام... چیکار میکنی؟ مهمونامون منتظرن.
- پونزده دقیقه بیشتر طول نمیکشه.
تکیه رخشا را به در بسته اتاق میدهد و به جان داغی لبان او میافتد. گرچه تمام سعی سام بر ملایمت و لطافت است اما خشونت و تشنگی
مطالعهی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۵۸۲ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
نجمه
00خیلی خوبه فقط عروسیشون رو چرا نزدن؟