بدلکاران «ریسمان سیاه و سفید» به قلم مبینا حاج سعید
پارت صد و چهل و چهارم :
تا آنجا که خوب پیش رفته بود اما تنها چیزی که در آن زمان باعث اضطراب و استرسش میشد، ترور بود. آنجا فقط حالت اداری داشت، امکان نداشت که ترور آنجا باشد! یا توماس اشتباه کرده بود و فراموش کرده بود به آنها اطلاع دهد، یا واقعا در اینجا راهرویی مخفی رو به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
لیلا
۱۵ ساله 00ینی هیچکس اسم هری رو لباسشو ندید؟