پارت یکم

زمان ارسال : ۳۱۸ روز پیش

با استرس دستم را جلو بردم و لیوان مقوایی یک بار مصرف را پر از چای تازه کردم و روی میز استیل قرار دادم. تلفن قدیمی طوسی رنگ را با شانه به گوشم چسباندم و با صدایی آرامی غریدم:

-گور به گور بشی سلین که من رو توی این دردسر انداختی!


ن ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید