پارت دوم

زمان ارسال : ۳۲۹ روز پیش

کامیار که در مواقع پر از استرس باید دهانش می جونبید دو زانویش را روی زمین زده بود و یکی از دست هایش را جک بدنش کرده بود همزمان داشت کیک های سالم روی ظرف را از روی زمین بر می داشت و می خورد.


آرکا لگدی به ماتحت کامیار پراند و گفت:

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید