پارت دویست و پانزده

زمان ارسال : ۳۰۷ روز پیش

روی مبل دو نفره همراه شوهرش نشسته بود.
ویکی دستش را محکم گرفته بود و می‌فشرد.
به محض اینکه آن‌ها را دیدند بلند شدند.
ایوان با دیدن لرزش دستش پوزخندی زد.
وضع آلیس هم از آنابت بهتر نبود.
نگاهش از روی آنابت کنار نمی‌رفت.
هر دو داشتند فشار زیادی را متحمل می‌شدند.
این را از فشار دست‌های آنابت فهمید.
نگاهی سمتش انداخت.
چشم‌هایش خیس بود.
تند تند آب دهانش ر

727
380,366 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آسوده

    ۲۲ ساله 00

    لطفا پارت جدید و اینکه زرنیخ حذف نشه و به آرامش برسه

    ۱۰ ماه پیش
  • .....

    30

    صددرصد این رمان پر از خماااررریییههه😭😭😭😫😫😫😫😫😫

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید