سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) به قلم نسترن قره داغی
پارت نود و هشتم
زمان ارسال : ۴۹۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
نمی دونم چرا اما حس میکردم تمام این حرفها و داستان ها رو با منظور بهم گفته بود.
حرفش چی بود؟ میخواست ثابت کنه که من آدم بعدی ام؟ یا هیچی از عشق نمیفهمم؟ انقدر مودبانه و با مثال داشت بهم توهین میکرد؟
- پرسیده بودی چرا از دخترا خوشم نمیاد یا دوست ندارم با کسی ازدواج کنم؛ جوابش و الان بهت میدم. چون من دنبال کسی میگردم که قلبش برای یه نفر باشه آیلی... کسی که تا آخر عمرم بهم
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
.
82قشنگ معلومه تهش با ایاز تموم میشه. همیشه اون بردار شر و شوره و دارکه برنده بوده. ولی من قلبم تیکه تیکه میشه اگه ایلی به ایدین نرسه:) ایدین خیلی قشنگه:))) نویسنده اینکارو با من نکن :)
۱ سال پیشآزیتا
50دمت گرم نسترن جون قلمتون عالی همین طور ادامه بدین🥰🥰
۱ سال پیشZ
90وای چرا هیچیش معلوم نمیشه خو لامصبا یکیتون عاشقش شین دیگه ولی به نظرم از اینجا به بعد هیجانی تر بشه نویسنده جون زود زود پارت بزار تروخدا
۱ سال پیشسمیرا
20آره
۱ سال پیشاسرا
20عالیه ولی آیلی هم بدنیست گفت که واسه تیغ زدن بودنه دوستی
۱ سال پیشمهنا
120یه فرق دیگه این رمان اینه که این دفعه (به قال دختره )دختره چیزه پسره پاکه همیشه پسرا با هزار نفر بودن بعد با یه دختر پاک ازدواج می کردن
۱ سال پیش
زهرا
00عالییییییی