زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت شصت و یکم
زمان ارسال : ۵۱۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
کمی نگام کرد:
- خواب نیست.
- دروغ نگو... تو همه خوابام همین و میگی.
بازومو گرفت و محکم منو به آغوش کشید.
جیغم در رفت.
لبای داغش نشست زیرگوشم.
- انقدر به خاطر من عوضی اذیت شدی؟ چیکار کنم باور کنی؟ دوباره ببوسمت؟
- نمیتونم باور کنم. همه خوابایی که داخلش بودی به اندازهای واقعی بودن که وقتی چشم باز میکردم انگار خواب بودم. نه اون موقع.
- آخه کدوم خوابیه که من د
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سامیلا
۱۸ ساله 00خب
۱ سال پیشمعصومه!!!
20نویسنده پارت بعد قطعا زده تو ذوقمون😂
۱ سال پیشماریا
۲۳ ساله 50مرحبا نویسنده پارت بعدخوندن داره😜۱۸+
۱ سال پیشسمیرا
10خخخخ منم لباس نیاوردم خب
۱ سال پیشهلنی
۱۹ ساله 10اولا لا خوشمان امد
۱ سال پیشهرکی
80جووووون صحنه داره صحنه دار میشه😍😍😍😍 استغفرالله این تسبیحه من کوووش😐😂📿📿📿
۱ سال پیش
Narges
۱۴ ساله 10واییییی این رمان عالیه انقد که من سر این رمان عرزدم که نگو تا چنددقیقه قبل چشمه اشکم به راه بود😐