پارت دوم

زمان ارسال : ۵۵۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

به در زل زدم آن‌قدری که در چشمانم نیش اشک و سوزش را حس‌کردم.
چند بار پلک زدم، فشار دندان‌هایم روی هم فکم را آزرده بود، کمی بعد از اتاق خارج شد.
نگاه لبریز از تمسخرش را به چشمان بی‌روحم دوخت:
_بهش گفتم دستیار جدیدشی، حالا میتونی بری.
پوزخندم را پنهان کردم:
_ممنونم ادمین.
از کنارم که گذشت، بیخیال فشردن دندان‌هایم شدم و به سمت اتاق قدم تند کردم و قبل از بسته شدن در، وا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • N

    10

    به نظر جالبه

    ۱ هفته پیش
  • Arca

    00

    بست

    ۲ هفته پیش
  • F

    00

    ❤️

    ۲ هفته پیش
  • حنا

    00

    💜

    ۲ هفته پیش
  • نیایش

    00

    خیلی خیلی قشنگهههه

    ۳ هفته پیش
  • نیایش

    00

    خیلی خیلی قشنگهههه

    ۳ هفته پیش
  • Ooo

    00

    عالی

    ۳ هفته پیش
  • شایان غازی

    00

    عالی بود

    ۳ هفته پیش
  • هیچ

    00

    این فقط یه کتاب نیست یه فیلم مصور مهیج برام فوق العاده ست

    ۳ هفته پیش
  • محدثم

    00

    عالیه

    ۳ هفته پیش
  • غزل

    00

    عالیییییییه

    ۴ هفته پیش
  • بهار

    10

    عالی

    ۴ هفته پیش
  • بهار

    10

    عالی

    ۴ هفته پیش
  • a

    10

    🤤

    ۴ هفته پیش
  • a

    10

    🤤

    ۴ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.