زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت چهل و نهم :
شبنم دست به سینه سری تکون داد.
***
قلم مو رو به گردنم نزدیک کرد. اخمام جمع شد. محکم مچ دستش و گرفتم.
- دستت به گردنم نخوره.
نگام کرد:
- رنگ گردنت با چهرهات متفاوته. باید یه لایه روش کار کنم.
بیاراده خم ابروهام بیشتر شد و مچشو فشار ملیحی دادم.
- نشنیدی؟ همین که گفتم.
- آخ... دستم. درد گرفت ولم کن خبب... .
رهاش کردم و چشم دوختم به آئینه.
درحالی که داشت مچش
مطالعهی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۶۳۵ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
آسمان
00هنوز پارت ۵٠ نیومده؟
۲ سال پیشT
00آره تا جایی که من یادمه سام اون پونزده نفر***نابود کرد ، درست یادم نیست همشون رو ولی چند نفر رو نابود کرد 🧐پس چرا الان دوباره میره سراغشون؟ ولی بازم دمت گرم نویسنده
۲ سال پیشفاطمه
1014 نفر رو نابود کرد من یادمه یه دونه دیگه موند که اونم به آخرین ماموریت سام ربط داشت که تصادف کرد😕😞😕😕😕😕😕😕😕
۲ سال پیشحسیبه
00واقعا که حداقل پارت زیاد بزارین نه خیلی خیلی کوتاه
۲ سال پیشمریم
50این سام هم دیگه داره میره رو مخ ،،بابا یه ذره مهربون باش ...دوستاش هم از دستش در امان نیستند
۲ سال پیشهعی
60عی خدا رف تا شنبههههههه نههههههههه
۲ سال پیشفاطی
31دوس دارم بشینم گریه کنم اخه اینهمه انتظار برا پارت گذاشتن بعدش انتظار برا قابل خوندن پارت اخرشم پارت کوتاه😢😢😢😭
۲ سال پیشمری
20مادر سام چیشد ؟
۲ سال پیشبلوط
84خب خب داستان داره مسخره میشهه!😕
۲ سال پیشآسمان
21این طور که معلومه اره
۲ سال پیشفاطمه
51پرچمت بالاست نویسنده جان بلاخره هردوشون فهمیدن ولی من نفهمیدم یعنی سام اون 15 نفری که نابود کرده بود رو هم فراموش کرده
۲ سال پیش
سپیده
00وااااای عالیه خداجون سام معرکه است ولی دلم برا رخشا میسوزه خداکنه زودتر حافظه سام برگرده💋💋😘😘😘