پارت صد و سی و ششم

زمان ارسال : ۵۲۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

با بهت پاهای سستش را عقب کشید و روی صندلی فلزی و سرد انتهای زندان، نشست. به دست‌های یخ بسته و لرزانش نگاهی انداخت. دستش پوست- پوست شده و خون از میان غضروف‌هایش بیرون جهیده بود. با درد دست‌هایش را زیر لباسش پنهان کرد و سعی کرد چشم از هانا که با خشم و ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید