پارت دویست و دوم

زمان ارسال : ۳۴۵ روز پیش

شروع کرد و تمام چیزهایی که می‌خواست را یادش داد...
تمام چیزها، شامل آن‌هایی می‌شد که بعدها به کار خودش می‌آمد.
روش‌هایی را یادش داد که مختص خودش بود و کسی نمی‌دانست!
به ضررش نمی‌شد چون او هزار راه دیگر داشت که اگر آنابت هوس می‌کرد با این‌ها به او ضربه بزند، ضربه‌اش را خنثی کند.
حواس آنابت به کل از قضیه پدر و مادرش پرت شده بود و حالا با شوق و ذوق داشت یاد می‌گرفت.
یاد

727
380,491 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • .....

    20

    نویسنده جان قصد داری مارو بکشی ن ؟! د اخه بعد از این همه وقت فقطط یددوونههه پااارتتتت؟؟!! میدونی ما چقد داریم خماری میکشییمم این ستتمهههه😭😭💔💔😖😖

    ۱۱ ماه پیش
  • هانی

    01

    مرررررررسی خسته نباشی ❤️🌹

    ۱۱ ماه پیش
  • فاطی

    00

    نمیدونم چرا حس میکنم این انابت مرموز تر از ای حرفا باشه قشنگ معلومه خودشو زده به خنگ بازی🤔

    ۱۱ ماه پیش
  • تیسراتیل

    60

    چه عجب

    ۱۱ ماه پیش
  • بهاره جوون

    23

    ممنون برا پارت🌷

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید