سیاهی لشگر به قلم آمنه آبدار
پارت چهل و یکم
زمان ارسال : ۵۷۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
دو بار ابروهاش و بالا انداخت.
- خودم نشونت میدم، خودم کمک میکنم کشف کنی!
نگاه چپکی تحویلش دادم.
- زود پسر خاله نشو، تو این چند روز اعصاب من و خرد کردی با زنگ زدنات.
- خب واسه اینه که میخوامت... دارم تلاش میکنم برای به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زهرا_هستم
10قدم های ممد در سکوت!!😰😂