پارت نوزده

زمان ارسال : ۵۸۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

دست ساغر آهسته بالا رفت و به نرمی روی گونه‌ی طاها نشست. ته‌ریش زبرش، پوست لطیف دستش را قلقلک می‌داد و لبخند زد.

- ولی من از همون اول عاشقت شدم. از همون روز اولی که اومدی بین دعوای من و اون سرکارگر هیز کارگاه و طرف منو گرفتی! طرفمو گرفتی بدون ه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.