پارت صد و سی

زمان ارسال : ۵۵۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

نمی‌دانست دقیق چقدر از رفتن ترور گذشته‌ است اما آنقدر به دیوار سفید رو به رویش زل زده بود، چشم‌هایش خسته شده و تار می‌دید. پلکی زد و با سماجت چشم از دیوار نگرفت و در حالی که دست درون موهایش فرو می‌برد، روی زانوانش خم شد و با استرس نفس گرفت. سکوت خانه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید