زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت نوزده :
پسری کنارش بود.
چشم چرخوندم... یه مرد بور با لبخندی بیصدا داشت با من صحبت میکرد. یه دختر با چهرهای محو نزدیک شد و اون مرد و با خودش برد.
با مشتهای گره شده از جام بلند شدم و روبهروی اونا ایستادم.
حرکت کردم. یه فضای تاریک و هم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
معصومه
10عالیییییییییبی دست مریزاد