پارت صد و نود و ششم

زمان ارسال : ۳۹۰ روز پیش

استفان نا امید نشست.
رز نگاه ناباورش هنوز هم به مانیتور بود.
تنها امیدی که داشتند نا امید شد.
هیچ‌کدامشان نمی‌دانستند چطور باید استفان را آرام کنند.
صدای زنگ گوشی استفان توی اتاق پیچید.
اعتنایی نکرد.
انگار که اصلا نشنیده باشد.
گوشی آن‌قدر زنگ خورد تا بالاخره ساکت شد.
به فاصله دو دقیقه دوباره زنگ خورد.
هیچ‌کدام جرعت نداشتند چیزی بگویند.
چشم‌های اس

727
380,445 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • .....

    10

    انتظار نداشتم لاریسا فرد مورد نظر زرنیخ باشد ، رمان تا کی ادامه دارد؟ ۱۳ روز از پارت گذاری تون میگذرد لطفا اعلام کنید.

    ۱ سال پیش
  • سمیرا

    ۲۷ ساله 10

    بقیه رمان کو

    ۱ سال پیش
  • سیتا

    00

    چقدر بعد هست یک بچه از مادرش دور باشه بچه گناه داره

    ۱ سال پیش
  • هانی

    10

    خسته نباشی مرسیییی ❤️

    ۱ سال پیش
  • بهاره جوون

    90

    سلام نویسنده لطفا پارت گذاری تون رو منظم تر کنید واینکه رمانت خیلی خوبه فقط تنها بدیش پارت گذاریه الان من اومدم این پارت رو بخونم پارت قبلی یادم نبود رفتم قبلی رو خوندم وبعد این پارت جدید

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید