پارت دوازده

زمان ارسال : ۳۹۸ روز پیش

فنجان چای را سمت ساغر گرفت و پرسید:
- هنوزم می‌خوای نه بیاری؟ تا نایب بچه‌رو ازت نگیره، دست‌بردار نیستی؟
ساغر فنجان گرم را میان انگشتان سرد دستش می‌فشرد و لب زد:
- اگه ازدواج کردم و زخم روی زخمم نشست چی؟ اگه مشکلاتم بیشتر شد چی؟ اصلا اگه طاهایی تو زندگی من نبود... اونوقت باید چکار می‌کردم؟
مهرانگیز لبخند گرمی زد و با عطوفت گفت:
- چرا زخم روی زخم؟! طاها قراره مرهم بشه نه

79
37,629 تعداد بازدید
142 تعداد نظر
73 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    خیلی گناه داره ساغر بلاتکلیف مونده

    ۳ ماه پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    ممنون از همراهیتون❤

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید