پارت نود و هشتم

زمان ارسال : ۵۱۱ روز پیش

ارام با انگشت قسمتی از کیک خامه ای را برداشتم و روی سنگش کشیدم
_طعم توت فرنگیه، تو دوست داشتی!
ریز خندیدم
_حسنم یادمه دوست داشت…همون حسن که روز عروسی مثل کیسه زباله گذاشتم دم در…

با بغض خندیدم
_بعد مثل احمقا عاشق آروی شدم!؟ من آشغال!؟ من!؟
خندیدم…
خم شدم و چشمانم را بستم.
_چی ارزو کنم که خدا برت گردونه!؟ هوومم؟

خندیدم..،
_خداا که سرش شلووغه رها

729
318,971 تعداد بازدید
1,848 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Esra

    90

    خدایا حتما باید یه حرکتی بزنه آروی سیماش قاطی کنه ولی پارت های این روزا زیادی حال و هوای غریبی دارن نگران نباش بانوی قلم... بعد این همه بارون خون، بالاخره پیداش میشه رنگین کمون

    ۱ سال پیش
  • سهی

    61

    مرسی 🙂🤍 حتی توی رمانی هم ک مینویسی داری درد مردمو میگی :))))

    ۱ سال پیش
  • راحله

    40

    مثل همیشه عالی مرسی مرجان عزیز ولی آیسو چه دلی داره :)

    ۱ سال پیش
  • rozhina

    60

    اینجا چرا گاااد اینجا چرا باید تموم شههه نههه قلبممم

    ۱ سال پیش
  • HASTI

    50

    هر دو پارت عالی بود برای قسمت دردو دل ایسو با رها باید برم اهنگ مترسک رو گوش کنم 😢 واقعا هم حکم اعدامشو امضا کرد چند بار اروی بهش گفته بود اخههه

    ۱ سال پیش
  • Baran

    110

    ایسوووو کوشته شود😭😂

    ۱ سال پیش
  • ✌️

    80

    یا خدا یا ابلفض یا همه باهم ایسووو خدا بیامرزدت بچه خوبی بودی😔😂💔بزغااااالهههههه چرا با اموال اروی همچین میکنییییی

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید