پارت هفتم

زمان ارسال : ۵۰۹ روز پیش

با گریه بی تحمل داد زدم:
-ربات تو داری از چی حرف می زنی؟ می خوای من و به اون بدی؟ می خوای من و آرشا رو قربانی انتقامت کنی.تا همه کاره ی بابام شی؟
برگشت سمتم و داد زد. جوری داد زد که جیغ زدم و به تخت چسبیدم.
-اره قربانیت می کنم. چون شما عزیز دردونه های اون پیر شغالید. چون شما نقطه ضعفش هستید.
کمی خم شد و آروم تر گفت:
-نگران خواهرت نباش اون اینجا می مونه. چون بابات فکر می کنه به د

146
54,997 تعداد بازدید
51 تعداد نظر
9 تعداد پارت

توجه کنید :

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • mahya

    00

    فوق العاده ترین رمان دنیا

    ۷ ماه پیش
  • Baran

    10

    وقتی رمان های مرجان رو. میخونم حس میکنم یه دختر گریو ام. در حالی ک غمگین تری فیلم ها و تراژدی ها هم گریم رو در نمیاره🥲💔 بمیری ربات اه... کراش جدید از این به بعد شهاب😭😂💔❤

    ۱ سال پیش
  • ...

    00

    حالا عجیب نیست من هم فحشش میدم هم روش کراشم؟

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید