پارت پنجم

زمان ارسال : ۵۱۲ روز پیش

همون موقع برگشتم و با دیدن ربات که از راه راو بیرون می اومد قلبم شروع کرد به بی قراری . با استرس دستام و به هم قلاب کردم و سعی کردم نگاهش نکنم و با موهام در گیر شم.
بچه ها بهش خوش آمد گفتن و اونم معمولی و سرد جواب دادم و رفت گوشه ای نشست و من بد جور سنگینی نگاهش و حس می کرد .
انگار نگاهش داد می زدکه:
(جاسپر و ریک اون جا کنارت ،چی می خوان!)
شایدم توهم زدم ،ولی نگاهش بد جور عصبی می زد!

146
55,041 تعداد بازدید
51 تعداد نظر
9 تعداد پارت

توجه کنید :

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • عسل

    00

    چرا نمیتونم بخونمش

    ۳ ماه پیش
  • طیبه

    00

    عالی

    ۶ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید