شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت نود و ششم
زمان ارسال : ۵۲۰ روز پیش
***شروع فصل چهارم
(به نام خدای رنگین کمان)
کل اکیپ مشغول جمع کردن وسیله ها و آماده شدن برای رفتن به فرودگاه بودند.
اما من ترجیهم به جای گشت و گذار در هتل…رفتن و بازدید دوباره برای آخرین بار از خانه ژولیت بود.
دلم برای آن حس عجیب و بوی خاص عشق تنگ میشد.
برای آن نمایش نامه بی نظیر و ساختار زیبا…
آروی را از شب گذشته ندیده بودم.
وضعیت جسمی ام بهتر شده و سرپا شده بود
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ـــ
30جوون نگاهاشوو 😂بخدا ک همچین واقعیه خودمم تو همین شرایط بودم جالبع خودش میگه هااا وقتی من حرفشو دنبال کردم اونم اونجوری باچشاش خورد اب دهنمو نمیتونستم قورت بدم😐😂 بسییی پااارت کشنگی مای لاو مرنجان🤍
۱ سال پیشمبینا
70خندم میگیره خودش راحت میگ بعد ک به ایسو میرسه بچرو باچشماش زهره ترک میکنه😂🥲
۱ سال پیش✌️
30از همون اول فصل قشنگ معلومه قراره سر این فصل هر بار بغض کنیم و گاهی هم اشک بریزیم🥺💔 بمونی برامون مرجان🥺♥️
۱ سال پیشسمیه
40قلمت پایدار دمت گرم عالی بود شاهدخت سرزمین عشق
۱ سال پیشEsra
120خدایاااااااااااااااااااا هیچوقت اینقدر عاشق یه پادشاه و ملکه نشده بودم🥲 ملکه مون پرنس پیدا کرده پرنسس شده وقتی خودش از عشق بی لیاقتش میگه اوکیه ولی وقتی ترنج میگه باور کردم ترسناک نگاه می کنه/=
۱ سال پیشسانیا
61جوننن حسادت متقابل پسندیدم😌 احساس میکنم برای ایسو جشن تولد میگیرن و شاید اونجا بفهمن کیه
۱ سال پیشrozhina
60اروی عاشق کی بودهه معماها داره بیشتر میشه همش منتظرم کاوه و شیدا پی ببرن ایسو کیه ولی واکنش اروی وقتی بفهمه تولدشه دیدنیههه
۱ سال پیشالی
90نمیدونم چرا ولی منتظر ی اتفاق خفنننن تو روز تولد ایسوام:)
۱ سال پیش
فآطمه
00وای :) چرا حس میکنم رهاس؟ همون وقتی ک اومده بود ایتالیا! 👩🏻 🦯👩🏻 🦯💔