طعم تلخ زندگی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت یکم :
نیمهشب بود و خانه انباشته از سکوتی سنگین. باران بهاری نرم نرمک باریدن گرفت و صدای ضرباهنگ قطرات باران روی شیشهها بلند شد... لحظه به لحظه بر شدت باران افزوده میشد و قطرات باران محکمتر به شیشهها میخورد. نوری از صاعقهی ابرها تاریکی اتاق را درهم شکست و با صدای غرّش ابرها
مطالعهی این پارت کمتر از ۱۰ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۴۳۹ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
زهره
۱۷ ساله 10عزیزم عالی بود واقعا فوق العاده بود
۴ سال پیشZarnaz
۱۷ ساله 83ممنون عالیهههههه😍😍😍
۴ سال پیشZarnaz
۱۷ ساله 143فقط ای کاش رمان تون عکس داشت
۴ سال پیشمهدیه رمان خون
۱۱ ساله 10تا این پارتش خوب بود پارتهای دیگه قشنگ تره فکر کنم ها
۴ سال پیشعسل
۱۵ ساله 40خوب بود خوشم اومد😋
۴ سال پیشتی تی
72واووو چه خوبه
۴ سال پیشسایه
92ب نظرم عالی بود
۴ سال پیشاتنا
103تا اینجا که خوب بود امیدوارم پارت های بعدی بهترم باشه
۴ سال پیشآرو
۱۴ ساله 132فک میکنم بهترم بشه بلاخره هنوز وارد ماجرا نشدیم 🤓🤗..و اینکه بنظرم نزدیکه به زندگیمون
۴ سال پیشآرو
۱۴ ساله 93واای من ذوق مررررگ🥺🥰😭خیلی دلنشینه و دوست داشتنی..😍😍🧡
۴ سال پیششایان
۱۹ ساله 172خیلی خوب بود ❤ ولی زود زود پارت بزارین بهتره به قول دوستمون یادمون نره ولی درهرحال عالی بود👍👍
۴ سال پیشپانیذ
113خوب بود امیدوارم زیاد پایانش تلخ نباشه
۴ سال پیشایلین
103به نظر خوب و قشنگه اما اگه بخوان دیر دیر پارت بذارن یادمون میره اوففف
۴ سال پیشتینا
91قشنگ بور
۴ سال پیشزلزله
151فکر کنم قشنگ باشه پارت اولش که خوبه❤.میشه رمانای آنلاین بیشتری بزارید
۴ سال پیش
دخترکعاشق
۱۳ ساله 10وااااای عالی بود ،از همین اولش عاشق رابطه خواهر برادری نسیم و نوید شدم👏👌👌